کد مطلب:94544 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

خطبه 127-در خطاب به خوارج












[صفحه 328]

خوارج نهروان بر این اعتقاد بودند كه هر كس خطائی مرتكب شود و گناهی ببار آورد، كافر است. لذا می پنداشتند ماجرای قبول حكمیت حكمین علی (ع) را جزو گناهكاران نموده، و به اتكای این بداندیشی به علی (ع) گفتند كه تو و یارانت كافر شده اید. این ابلهان كوردل، كار این گستاخی و بی پروایی را بجائی كشاندند كه اگر كسی را مخالف مرام خویش می یافتند، بی رحمانه می كشتند و مال و دار و ندارش را به یغما می بردند. علی (ع) كه از اینهمه ظلم ناجوانمردانه بر مسلمین بیمناك بود، در میان خوارج نهروان پای بر منبر نهاد و این خطبه را آغاز فرمود: ای رمه های بی شبان! شما از من چه فریبی و ناروائی دیده اید، و چه افسونی در كارتان كرده ام كه سزاوار ملامتم؟! اگر ناسازگاری شما با من برای اینست كه می پندارید خطائی از من سر زده و گمراه شده ام، پس چرا همه پیروان محمد رسول خدا را گمراه دانسته و آنانرا به گناه من تكفیر میكنید، و چنان خیره سری را بالا میگیرید كه شمشیرها را برهنه كرده بر دوش می نهید و به هر جا كه دلخواهتان باشد میروید و نیك و بد، گنهكار و بی گناه، همه را زیر یك تیغ، هلاك میسازید و تبعیض میان كافر و زاهد نمیگذارید؟ بیاد آورید

كه روزی محمد فرزانه (كه درود بی پایان خدا بروان پاكش باد) زناكاری را كه همسر داشت سنگسار كرد و بعد بر او نماز گذاشت و میراثش را به كسان و خویشانش سپرد قاتل را كشت و ارثش را میان وارثانش تقسیم نمود. دست بزهكار را برید و زناكار بی همسر را تازیانه زد. سپس از ثروتی كه مسلمین به غنیمت آورده بودند، به آنان بخشید و در مقابل، آنها هم زنان مسلمان را به عقد و نكاح خود درآوردند از اینرو رسول خدا آنان را به گناهشان گرفته و حد دین خدا را بر آنان جاری ساخته، اما مانع بهره مندی آنها از اسلام نگردیده و نامشان را از نام مسلمین جدا نساخته است اینك سزاست كه بگویم: شما از بدترین مردم و جزو كسانی هستید كه ابلیس زشتكار، فرد فرد شما را هدف تیرهای ضلالت بار و حقارت آمیز خود را قرار داده است و به حیرانی و سرگردانی واداشته بدین سبب بزودی دو طایفه بخاطر من جام هلاكت می نوشند. یكی دوستی كه در كار دوستی از مهر من سود جسته و راه افراط پیش گرفته و از حق دور گشته، و دیگری دشمنی كه كار تجاوز و سركشی را بجائی رسانده كه لحظه ای در حق كشی و كفران، قرار و آرام نمی گیرد و ناراستی را پیشه كرده است. از اینرو بهترین مردم نزد من میانه روان هستند پس

بهتر كه همراه اینگروه باشید و از شهریار و پیشوای دادگر و دانای خود مطابعت نموده و بیاد آورید كه دست لطف الهی بر سر چنین جماعتی است. پرهیز كنید از جدائی و مخالفت، زیرا آنكس كه نفاق جوید گرفتار ابلیس شود. چنین كس مانند گوسفندی است كه از رمه به دور افتد و اسیر گرگ شود یاران من، آگاه باشید هر كس پس از من رویه ای، بدعت آمیز در پیش گرفت بی درنگ فرقش را از هم بشكافید و در یك دم جانش را خلاص كنید، حتی اگر خود من باشم اما حكمین، هدف جز این نبود كه این دو تن حاكم شدند تا فرامین قرآن را اشاعه دهند و از آنچه در قرآن زشت بشمار آمده اجتناب كنند و هر چه كه كردارش پسندیده به حساب آمده، آنرا زنده و جاوید گردانند. جاوید و زنده گرداندن، یعنی بكار بستن و اجرای اوامر الهی، و اجتناب كردن، یعنی روی برتافتن از نكوهیده ها و ناپسندیده ها. اگر قرآن ما را بسوی آنان دعوت كرد، ما به رهبریشان سر می سپاریم و تابعیم، اما اگر آنانرا بطرف ما كشانید باید از ما پیروی كنند و فرمان ما را برند ای رمه های بی شبان! چه بدی از من دیده اید و چه فریب و افسونی در كارتان كرده ام؟ این رای و تدبیر خودتان بود كه این دو مرد را بر خود اختیار كردید، ما هم از آن

ان پیمان گرفتیم كه از فرامین قرآن تعدی و تجاوز نكنند. اما آنان راه گمراهی پوئیدند و دست از حق برداشتند، حال آنكه هر دو تن حق را دیده و شناخته بودند، و ظلم و جورشان از روی نفس پرستی و عصیان طلبی بود پیش از این، از آنان میثاق گرفتیم كه حكومت باید از روی عدل و داد و صدق و راستی باشد، لیكن بداندیشی و تجاوز خواهی این دو نفر از حق و حقیقت، موجب شد تا میان ما جدائی و نفاق افتد


صفحه 328.